یکشنبه 90 مرداد 9 :: 8:22 عصر :: نویسنده : نویسنده 1
حکایت شرلوک هلمز ! … شرلوک هلمز، کارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت: “واتسون! تو احمقی بیش نیستی! نتیجه ی اول و مهمی که باید بگیری این است که چادر ما را دزدیده اند” موضوع مطلب : , شب, شرلوک هلمز, صحرانوردی, طنز, طنز ایران, فیزیکی, محاذات قطب, آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||